سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خداوند، ریختن خون (قربانی) و غذا دادن به مردم و یاری کردن دادخواهان را دوست دارد . [امام باقر علیه السلام]
✿ ❀ رنگ های دنیای من ❀ ✿
 
اوضاع چطوره؟!

ای اونایی که در زمان دولت قبلی همه چی رو زیر ذره بین قرار داده بودید و گاهی به حق و گاهی ناحق اعتراض میکردید!

چرا الان لال شدید؟!


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط مدادرنگی 94/3/27:: 9:46 صبح     |     () نظر
 
شعار شایسته سالاری!

این همه اولویت و سهمیه و پارتی بازی چرا راه افتاده توی این مملکت؟

اون بنده خدایی که سهمیه هم داره ولی دوست نداره به این طریق گزینش بشه چیکار کنه؟ بیکار بمونه؟

اگر بخواد استفاده کنه به هردلیلی دوست نداره (یا وجدانا ...یا شرعا... یا اصلا غرورش اجازه نمیده ...یا به هردلیلی...)

اگر بخواد استفاده نکنه به نفع کسی که نمره ش پایین تر بوده و سهمیه داشته کشیده کنار نه به نفع کسی که واقعا لیاقت داشته!

تکلیف چیه؟ بیکار بمونه؟

کجاست شایسته سالاری؟!


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط مدادرنگی 94/2/22:: 10:58 صبح     |     () نظر
 
دست گلی به یاد ماندنی

ولادت امام جواد (ع) مرا یاد اولین روز خواستگاری رسمی می اندازد. با آن گل های زیبای دوست داشتنی و شیرینی های انصافا خیلی با کلاس!

و چه رجب و شعبان خاطره انگیز و البته پر ماجرایی شد... ماجراهایی که از همان روزهای اول رجب شروع شد و در نیمه شعبان ختم به خیر شد! دوست داشتن

سال 91... یادش بخیر... سه سال گذشت...

--------------------------

دیروز به دلایل نامعلوم هی گیر دادم هی گیر دادم تا خوووووووب با اعصاب خورد از خونه رفت بیرون! طفلک مظلوم!

حالا بیا درستش کن! چرا کار به اینجا کشید؟ هرجور حساب میکردم من کمتر مقصر باشم بلکه بگم حقش بود و آروم بشم جور در نمیومد...

بعد 5 دقیقه خودش زنگ میزنه و با صدای پر انرژی (انگار هیچ اتفاقی نیفتاده!) بعد از احوالپرسی میگه لوبیا چیتی نداشتیم یا لوبیا قرمز؟

و من همینجور شرمنده اخلاق ورزشکاریشوخی

 


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط مدادرنگی 94/2/9:: 5:39 عصر     |     () نظر
 
اردیبهشت

قطعا از زیباترین ماه هاست... اولی اگه نباشه دومی! نهایت سومی!

عمری فرزند فرهنگی بودم و این ماه رو خونه بودم..... الان هم که همسر فرهنگی هستم بازم باید خونه باشم!

من نباید توی این ماه برم دنیا رو ببینم چه شکلیه؟ دلم شکست

لااقل تا همین شمال و شیراز! با اون بوی بهارنانج شونگریه‌آور

 

پ ن1: این پست داغ دلم رو تازه کرد.

پ ن2: منطور از خونه خراسان رضوی هستپوزخند

 


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط مدادرنگی 94/2/1:: 8:59 عصر     |     () نظر
 
پر بیراه هم نمی گوید در حاشیه!

پزشکای محترم چه خبرتونه؟

به جای اینکه مغرورانه اعتراض کنید و بهتون بربخوره بهتره نقاط ضعف تون رو بشناسید و به فکر رفع کردن باشید. به دل مردم نزدیک تر بشید ببینید چه خبره!

تا نباشد چیزکی مردم نگویند چیزها! حتما تا حدی اینجور مسائل بوده که در قالب طنز اینطوری بهش پرداخته شده.

شخصا حاضرم برم به جای آقای مدیری با پزشکان معترض صحبت کنم اونم با دلیل و سند و مدرک!

که چطوری آزمایشگاه هاشون اشتباه میکنن...

چطوری الکی الکی یه آدم سالم رو داشتن میفرستادن اتاق عمل!

ازشون بپرسم چه حسی دارن وقتی کلی پول ویزیت میدن بعد کلی معطلی ، اونوقت دکتر  حتی یک دقیقه هم وقت نمیذاره! و مریض بعدی رو ویزیت میکنه؟

حاضرم شخصا برم! با مدرک!


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط مدادرنگی 94/1/19:: 4:27 عصر     |     () نظر
 
آخر سال

هرچند که اینجا یه زمانی برای دل خودم وبلاگ زدم ولی الان واقعا بدون دوستان صفا نداره.البته همین که از طریق دیگه ای از اکثرتون خبر دارم خوشحالم. شاید وبلاگ نویسی هم دوره ای داشته برای خودش.....

شاید اینجا رو دیگه رفقای قدیمی اصلا نخونن و و مجبور باشم بازم فقط برای خودم بنویسم. همسر عزیزم هم مجبوره اینجا رو همینجوری که هست قبول کنه!پوزخند

ساعات پایانی سال 93 هم داره میگذره. در مجموع سال خوبی برام نبود.  اول سال که فکر میکردیم با بهترین خبرها شروع شده چند ماه بعد همونا تبدیل شد به اتفاقات بد! که یکی پس از دیگری از راه میرسید که فشار زیادی به من و خانواده ام وارد شد و اگر کمک های بی منت همسر مهربانم که به نوعی خودش هم درگیر مشکلات بود، نبود نمیدونم اون اوضاع چطوری پیش میرفت...

امیدوارم اون روزهای تلخ هیچ وقت دیگه تکرار نشه.  تنها حس شیرینی که داشت این بود که من و همه مطمئن شدیم مردی توی زندگیم اومده که میشه بهش اعتماد و تکیه کنم.

سال 94 هم برام یه جوریه! حس پیری بهم میده! آخه توش قراره 30 ساله بشم!

سال خوب و خوشی رو برای همه آرزومندم.


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط مدادرنگی 93/12/29:: 1:49 صبح     |     () نظر
 
دوره ی ما به سر رسید؟

واقعا همه مون اینقدر درگیر زندگی شدیم که وقت نمیکنیم به هم سر بزنیم یا دو خط توی وبلاگامون بنویسیم؟ یا همه ی آتیشا از گور این وایبر و واتس آپ و اینستاگرام و ... بلند میشه؟

برگردید وبلاگ نویسا! لااقل فکر چارتا فقیر بیچاره ی زیر بار قسط و قرض رفته باشید که گوشی اندرویدی ندارن! شرمنده بعد پیام میدید که فلانی بیا جات خالیه! خدا رو خوش میاد؟پوزخند

 


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط مدادرنگی 93/12/29:: 1:10 صبح     |     () نظر
 
ما در دام چه کسی؟

این روزها به ندرت پیدا میشه کسی چارتا حرف حساب بدون ترس بزنه!

قبلا فکر میکردم باید بیشتر از دشمنان اسلام ترسید! .... بازم باید به اونا آفرین گفت که اگه دشمن هستن خودشون هم قبول دارن! کارشون رو هم بلدن و انجام میدن!

اونوقت ما چی؟ بعضی از مردم ما از سر ناآگاهی دشمن اسلام هستن بعد خودشون هم قبول ندارن که دشمنن! این بدتره... بین خودمون داره بهم میریزه... داریم تیشه به ریشه ی خودمون میزنیم... چارتا حرف حساب تو کله مون فرو نمیره!

میخوام بدونم استاد رحیم پور ازغدی مگه چی گفتن که اینقدر هضمش برای بعضی ها مشکله!که اینقدر داغ کردن بعضی ها!؟

 طرف چارکلاس سواد نداره از یک دور هم نشینی اومده خونه ، میگه این بنده ی خدا باید مواظب باشه داره چی میگه! بعضی حرفاش...

ای کاش حتی غلط بودنش رو هم خودش تشخیص میداد! نه اینکه کسی بهش یاد میداد! چقدر آدم دهن بین؟!

 

خدایا این یکی رو دیگه از ما نگیر!

گرچه خلایق هرچه لایق!


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط مدادرنگی 93/8/26:: 11:19 صبح     |     () نظر
 
توی یاهو این شکلی معرفی میشیم!

منم اگه مسلمان نباشم و بعضی از این عکسا رو ببینم عمرا اگه به اسلام و محرم و عاشورا فکر کنم!

اونا کارشون رو بلدن میدونن چه تصاویر و اخباری رو باید پوشش بدن.

سالهاست مراجع تقلید میگن این کار بدعته...خلافه...حرامه... اما کو گوش شنوا؟


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط مدادرنگی 93/8/16:: 10:46 صبح     |     () نظر
 
لباس های نیمه عریان در عزاداری...

فقط میخوام از این بانوان بپرسم اگر خدای نکرده عزیز خودتون از دست رفت حاضرید توی مجالسش لباس مشکی نیمه عریان بپوشید؟ و هربار مدل متفاوت؟ همراه با آرایش؟ یا دل و دماغش رو ندارید؟

 


 

خانومی با یک لباس توری مشکی بدن نما کنارم نشسته و به خانوم روبرویی نگاه میکنه. با حالتی تاسف بار به بغل دستیش میگه که نگاه کن! مجلس امام حسین داره آدامس میخوره!!! میگن تمام محرم و صفر رو نباید آدامس و تخمه خورد!!!

سرم رو میچرخونم و دوباره به عزاداران نگاه میکنم، کمتر کسی مشغول خوندن زیارت عاشوراست... اکثرا مشغول صحبت کردن و تماشای شوی لباس مشکی...

انگار حواس خودم هم پرت شده... ای بابا! هیجا بهتر از حرم نیست...

 


 

 مسئله‌ای به نام «ترکِ برهنگی»

 

عزاداری هاتون قبول.

 


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط مدادرنگی 93/8/13:: 7:51 عصر     |     () نظر
<      1   2   3   4   5   >>   >
درباره
صفحه‌های دیگر
لینک‌های روزانه
لیست یادداشت‌ها
پیوندها
آرشیو یادداشت‌ها