بعد از کلی صلاح و مشورت به این نتیجه رسیدم که باید بچه رو بفرستم دنبال علم و دانش ... شاید کرونا سال دیگه هم باشه! تا کی زندگی رو از حالت عادی خارج کنیم! چه بسا سال گذشته خیلی از کلاس اولی ها به کلاس اول نرفتن و امسال با همون شرایط کرونایی مجبورن برن!
جشن افتتاحیه فسقلی رو گذاشتم خونه و باهاش رفتم تا با دیدن مادران دیگه با خودش نگه کاش مادر منم میومد. ولی توجیه ش کردم که با داشتن یه نوزاد وقت آزادی مثل بقیه ی مادران ندارم که هر روز برای دلخوشی برم مدرسه. و دخترک کاملا پذیرفت و با این قضیه کنار اومد.
سوم مهر وقتی توی لباس مدرسه دیدمش ذوق کردم و بغض کردم و با هزار امید راهیش کردم
توکل بخدا...
کلمات کلیدی: