و اینبار چالش سطل آب یخ!
مدتی هست که هر صفحه رو باز میکنم با این عنوان روبرو میشم.
حتی اگه بی توجه به بحران آب بشم! نمایش عده ای بیشتر شبیه یه تفریح و شوخی و سرگرمی شده...
هرچی رفتیم به روی خودمون نیاریم دیدیم نخیر! تمومی نداره باید یه چیزی گفت!
در ضمن:
اطلاعیه بیمارستان محک درباره چالش سطل آب یخ
کلمات کلیدی:
گهگاهی یه تزیینایی میکنم سر سفره ولی خاطره ی هیچ کدوم واسم مثل ژله تزریقی نشده!
این ژله آسونه ولی ظاهرا بیش از حد برای مهمان ها جذاب هست! اصلا فکرش رو نمیکردم توی این چنتا مهمونی که درست کردم اینقدر مرکز توجه سفره قرار بگیره!
از من به هرکسی که اینو میخونه و تا حالا ژله تزریقی درست نکرده نصیحت که اگه دنبال تزیین سفره هستین همین یکی کافی ست! و تزیینات دیگه اصلا نگاه هم نمیکنند!
البته توی برگردوندن این ژله موفقیت کامل باید حاصل بشه وگرنه هیچ فایده ای نداره! (همینجا تشکر میکنم از کمک ها و تشویق های همسر جهت برگرداندن ژله!)
از ژله ای که خودم درست کردم وقت نشد عکس بگیرم. چشم به هم زدم تیکه پارش کرده بودن گرچه مزه اش همون مزه ی ژله های دیگه ست با کمی مزه ی خامه! اینا رو ببینین:
من از اینجا یاد گرفتم.
کلمات کلیدی:
دلم عجیب برای این وبلاگک! تنگ شده است!
ولی نه بیشتر از اول مهرهای دوران دبستانم!
اگر برگشتن به آن زمان ممکن نیست،
برگشتن به اینجا که ممکن ست...
---------------------------------------
البته فکر نکنم آرزوی همسرم رو برآورده کنم و اینجا چارتا چیز مفید برای ملت بنویسم! باز هم اغلب دفترخاطرات مجازی ست برای خودم!
--------------------------------------
بله! داشتم میگفتم... هر فصلی از زندگی زیبایی خودش رو داره و هیچ کدام جای دیگری رو نمیگیره. گرچه فصل جوانی قطعا با شکوه ست و بحمدلله دوران خوبی رو دارم تجربه میکنم ولی گاهی بدجوری حال و هوای آدم عوض میشه... حتی شاید یه برگ زرد خشکیده افتاده از درخت لحظاتی آدم رو از همه چی جدا کنه و ببره به سالهای دور... واقعا که چه سال های خوبی بود... یادش به خیر...
پ ن: ولی خودمانیم! پادشاه فصل ها هم یک طرف! انارش یک طرف!
کلمات کلیدی: