سفارش تبلیغ
صبا ویژن
میوه دانش، با کردار نیک چیده می شود نه باگفتار نیک . [امام علی علیه السلام]
✿ ❀ رنگ های دنیای من ❀ ✿
 
1400 مان هم اینطوری شروع شد

دلم میخواست دوباره این وبلاگ خاطره انگیزم رو وقتی برای خودم بروز کنم که پر از انرژی مثبت باشم... اما انگار نه قراره کرونا بره نه قراره اوضاع مملکت سروسامونی پیدا کنه... حال خوب ما خلاصه شده در خانواده ی کوچک مون که اونم مسلما از جامعه گاهی تاثیرپذیره... 

دخترک هر روز با کلی سوال و آرزو و رویای مهد و مدرسه دلم رو میسوزونه! با بازگویی خاطراتش از پارک و شهربازی و شمال و عروسی و غیره نمیدونه تو دل مادرش چی میگذره! مادری که نمیتونه پیش پا افتاده ترین خوشی هایی که خودش داشته و برای فرزندش آرزو شده برآورده کنه.  

اینبار دیگه خودمم خجالت میکشیدم که بگم دخترم کرونا تموم بشه همه جا باز میشه میتونی بری مدرسه که با عکس العمل غیرمنتظرش روبرو شدم که با حالت کلافگی و عصبی گفت مامان کرونا تموم نمیشه! من میخوام برم مدرسه! 

از یکسال و چند ماه وعده و امید ما ناامید شده و من واقعا موندم چی بگم... 

دیگه باید اعتراف کنم اوضاع ما دهه شصتی ها که به نسل سوخته معروفیم ازین طفلکی ها خیییلی بهتر بوده. 

دعوتش میکنم به تماشای تلویزیون و اونم با ناچاری و بی رغبتی شبکه پویا رو میاره و میگه اه! مامان باز این مل مل بی مزه شروع شد!  ( این یکی رو دیگه خیلی حق داره! ) 

اینجاست که منم درمانده میشم و پناه میبرم به جناب نمکی خونه مون! که پاشو یه کاری بکن! افسردگی گرفتیم! 

و محمد با رعایت کامل پروتکل های بهداشتی ما رو میبره یه دوری تو شهر میزنه و مواظبه کاملا آدم به دور بریم و بیایم!!! چشمک

 


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط مدادرنگی 100/1/30:: 1:36 صبح     |     () نظر
درباره
صفحه‌های دیگر
لینک‌های روزانه
لیست یادداشت‌ها
پیوندها
آرشیو یادداشت‌ها