عروس خانم با پاي شکسته فعلا داره خونه ي نو رو آماده ميکنه واسه ي سال نو :دي

سلاااااااام، ممنون عزيزم:-*

واقعا!

ما اينيم! الحمدالله... خونه ي ما؟ يا علي! هنوز نرفته مهمون پيدا شد! :دي

سلام. عه؟ راس ميگيد؟ چه جالب! کدومه بودي؟ :) البته جمعيت عروس داماداي اون شب بسيار بسيار زياد بود... يادش بخير... ممنونم:)

ها منم! :دي... الان حسودي کردي؟ :)) ممنونم خانم گل:)

پس چي؟ فک کردي مدادرنگي از صحنه ي روزگار محو ميشه؟ :دي

سلام. ممنونم.

آره ديگه کرکره هاشو کشيدم بالا :دي ... الحمدالله:)

يه آيکن هم ميذاشتي ما برات بذاريم خوب:)مب نويسم جانم مينويسم:-*

سلام عزيزم:-* راست ميگي حرف حساب جواب نداره:دي، بله خواننده هستند ولي نويسنده نيستند:)

عليک سلام. خواهش مي کنم، الحمدالله

آخي ي ي... اسمش هم يادم رفته! چي بود؟ اميرعباس؟ عکس جديدشه نه؟ ماشالله چقدر بزرگ شده :)... توي وبلاگ خودم نبودم ولي توي وبلاگاي ديگه و اتاقا ردي ازم پيدا ميشد و حضور داشتم ... انشالله اينم ادامه ميدم :)...

چرا بي خبري؟ اونقدر به من اس ام اس دادي خبر گرفتي ازم که نمي دونم چطوري جبران کنم:دي ...مجلس مون که توي شهريور بود تموم شد، خدا رو شکر! نخورد به گروني ها! خودمونيم دقيقه 90 عروس شديماااا شانس آورديم خريدمريدا به گروني نيفتاد، البته جهاز افتاد! ولي بازم از هيچي بهتره:)

چيکار کنيم ديگه ، تو اين وضع گروني يه درد کشيده فقط مي فهمه! :دي